عاشقی
ღ꧁ مـولای مـن ꧂ღ
اگر روزی آمدی و من نبودم..
بدان که دیدار تو را بسیار آرزو کردم
امام زمانم ♥️🌱
─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
ღ꧁ مـولای مـن ꧂ღ
اگر روزی آمدی و من نبودم..
بدان که دیدار تو را بسیار آرزو کردم
امام زمانم ♥️🌱
─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
کسی که برای چیزهای کوچک، گریه می کند،
بی گناه است و قلب پاکی دارد …
اگر کسی سر مسائل احمقانه و کوچک عصبانی می شود،
به عشق نیاز دارد …
اگر شخصی بیش از اندازه می خندد
از درون تنهاست …
اگر کسی زیاد میخوابد
غمگین است …
اگر کسی کم و سریع حرف می زند
رازی را پنهان می کند …
اگر کسی نتواند به موقع
تصمیم گیری کند شخصیت ضعیفی دارد …
زندگی را
تا آنجا که میتوانی
آسان بگیر.
زندگی را هر قدر
آسانتر بگیری
روشنـی بیشتری می یابی
هر قدر زندگی را آسانتر بگیری
از نـــور سرشـارتـر می شوی…..
✅ امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام:
فكر تو گنجايش هر چيز را ندارد، پس آن را براى آنچه «مهم» است، فارغ گردان.
ღ꧁ مــولا جان ꧂ღ
آن روز که مـا را ز گِـل خـام سرشتند
در مـدرسـه عــشــق شما نام نوشتند
چون روز ازل نام مرا شـیـعـه نهادند
جز عشق تو مهدی دگرم هیچ ندادند
#اَلّلهُمَّـعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💚
#سلام_امام_زمانم
شنیدم که تومان ایران به پایینترین سطح خود در برابر دلار سقوط کرده است. احساس شادی عجیبی کردم و به همسرم گفتم: “این یک فرصت بینظیر است، میروم ارز تبدیل کنم تا در سفر آیندهمان به ایران سود ببریم!”
به صرافی رسیدم، جایی که مملو از جمعیت بود. صرافیای را که میشناختم صدا زدم و گفتم: “عجله کن برایم تبدیل کن، تومان ضربه فنی شد!” اما او با لبخندی آرام پاسخ داد: “بله، اما نوبتت را صبر کن!”
در حالی که منتظر نشسته بودم، مردی پنجاهساله با سیمایی موقر و آرام در کنارم نشسته بود. او تسبیحی از خاک کربلا در دست داشت و چشمانش آرامشی عمیق را نشان میداد. ناگهان قطره اشکی بر گونهی صافش جاری شد و با صدایی آرام اما پر از درد گفت:
“برادر، از حرفت دلم شکست.”
احساس شرمندگی کردم و با تردید پرسیدم: “چرا حاجی؟”
او با چشمانی که حکمت سالها را در خود داشت به من نگاهی انداخت و پرسید: “آیا شیعه هستی؟”
سریع جواب دادم: “بله، قطعاً!”
سرش را با اندوه تکان داد و گفت: “به نظر میرسد که آنطور که باید، در زیارت عاشورا تأمل نکردهای… چگونه میتوانی از سقوط ارزش پول کشوری که پرچمدار تشیع است، خوشحال باشی؟ کشوری که مردمش بهای تحریمها و دشمنیها را به دلیل ایستادگی در برابر استکبار و ظلم میپردازند؟”
لحظهای سکوت کردم، سپس پرسیدم: “این چه ارتباطی با زیارت عاشورا دارد؟”
او با اندوه لبخند زد و گفت: “مگر در زیارت امام حسین (ع) نمیگویی: (من با کسانی که با شما در صلحاند، در صلح هستم و با کسانی که با شما در جنگاند، در جنگ هستم)؟ پس چگونه از ضعف اقتصادی کشوری که در کنار مستضعفان ایستاده، خوشحال میشوی؟ کشوری که خون فرزندانش در عراق، سوریه، یمن و فلسطین برای دفاع از عقیده و مقدسات جاری شده است؟ آیا خون فرمانده سلیمانی را فراموش کردهای، کسی که جانش را فدا کرد تا سرزمینهای ما مورد تجاوز قرار نگیرد و ناموسمان محفوظ بماند؟”
سکوتی سنگین بین همه حاکم شد، گویی کلماتش ما را از خواب غفلت بیدار کرده بود. سپس با صدایی پر از یقین ادامه داد:
“من فقط کالای ایرانی میخرم و از حمایت اقتصاد کشورهایی که به سوی سازش رفتهاند، خودداری میکنم. زیرا هر درهمی که به آنها برسد، به گلولهای تبدیل میشود که بر سر کودکان یمن، سوریه و عراق فرود میآید.”
سرم را پایین انداختم و از شادیای که بیمعنا بود، شرمنده شدم…
تومان سقوط نکرد، بلکه ما در آزمون سقوط کردیم، و تومان ما را شرمنده کرد!
التماس دعا
✍علی عبید عراقی
┄┅┅❅🇵🇸 🇵🇸 🇵🇸 ❅┅┅┄