سید الشهدای مقاومت
میان این حال نفسگیر؛ در کلاس درس عبرت مرگ که تاریخ ، امسال، خیلی عجیب نشانمان داد….در مواجهه با مرگی که زندگی آفرین است، در لحظات پذیرش فقدان سید بزرگ مقاومت، من در این لحظات وداع و تدفین، با یاد خندههای شیرین سید
بیشتر
گریه میکنم به کوچکی خودم…
به عمری که کامل استفاده نشده
به کلماتی که هدر شدهاند
به غصههای بیهوده
به توقعاتی که زنجیر شدند و بالم را بستند
گریه میکنم بر قرآنی که بر پیامبر نازل شد و اولیا و شهدا را بزرگ کرد و وصل کرد و رساند به ابدیت…
و من هنوز در ادای حق لفظ و معنیاش گرفتارم
آه ای قهرمان عربی معاصر ما، ای دلیر مهربان؛ ای صادق الوعد خوش عاقبت…
نمیدانم آیا تاریخ به شما فرصت داد بزرگ و کامل بشوید و به خیلی از ماها نه؟
امانکند این استعارهها فقط یک بهانه است برای آدم کوچولوهایی مثل من…
امشب، ناله میکنم
خدایا ما را هم بزرگ کن
پاکیزه کن
اجازه بده تحت ولایت ولی، آدمی دیگر شویم. جان بگیریم،
از کثرات دنیا، خودت را بیابیم و ببینیم و دیگر به قالبهای پوسیده پیشین بازنگردیم…
خدایا!
به خودت قسم،
و بر قسمی که بر قلم خوردهای،
قلمهای ما را از حقارت حدیث نفس رها کن
قلمهای ما را برات پذیرش ما برای حیات ابدی قرار ده…
هنیئا لک یا سید
گوارایت باد اولین شب آرامش و رضا و لقا😭😭😭
#انا_علی_العهد
#قلم
#دلتنگیهای_یک_نویسنده_کوچک